فلسفه از فوتبال چه میتواند بیاموزد؟
فوتبال عرصۀ بزرگی برای بحث عاقلانه است. از بسیاری جهات، همان چیزی است که فلسفه باید باشد: گفتوگوی عاقلانه مبتنی بر احساسات مستحکم، به نحوی که شما بتوانید اذهان افراد را از طریق نیروی استدلال تغییر دهید. متأسفانه، این امر در فلسفه بهندرت رخ میدهد، اما در گفتوگوها دربارۀ فوتبال این امر قطعاً رخ میدهد. من نظر خاصی دربارۀ یک بازیکن یا یک مسابقه اظهار میکنم و کسی خواهد گفت «نه، شما کاملاً اشتباه میکنید، موضوع این است که ...». من به سخنان او گوش میکنم و شاید چند اشکال به سخنان او وارد کنم، اما اغلب من دیدگاه خود را تغییر میدهم. بنابراین، عنصری حقیقتاً فلسفی دربارۀ فوتبال وجود دارد. فوتبال عرصهای است که مردم در آن در رابطه با دیدگاههای خود احساس راحتی و آرامش میکنند و در گفتوگو نیز احساس راحتی و آرامش به آدم دست میدهد.
از کانال تلگرامی seen
برای این نسل کاری کنید، از دست رفت
برای این نسل کاری بکنید. برای او خوراک فکری تازه فراهم کنید. برای حرف زدن با او، برای شناساندن اسلام و تشیع و فرهنگ و تاریخ و ایمان و توحید و قرآن و محمد و علی و فاطمه و کربلا و امام و عدالت و امامت و جهاد و اجتهاد ... زبان تازه بیافرینید. دست به خلق یک رنسانس اسلامی، یک نهضست انقلابی فکری، یک جوشش نو نیرومند شیعی بزنید وگرنه این نسل از دست می رود. این فرصت از میان می رود. این ایمان و این مذهب به فردا نمی رسد. هنوز که می توان و هنوز که می توانید کاری بکنید.
#دکتر_شریعتی
📚مجموعه اثار
بداهت معنای علم
همه ما وقتی صحبت از «علم» و «دانایی» میشود، منظور از آن را میفهمیم و تفاوت آن را با «جهل» و «نادانی» تشخیص میدهیم. همه ما «عالم بودن» را برای خود کمال و «جاهل بودن» را نقص میدانیم. پس علم و جهل واقعیاتی هستند که هم خود آنها و هم ارزش هرکدام را میتوانیم تشخیص دهیم.
امّا در پاسخ به این سؤال که «حقیقت علم چیست؟ » معلوم نیست به راحتی قادر به جواب دادن باشیم؛
این کتاب تالیف یکی از شاگردان استاد علی صفایی حائری می باشد که با توجه به آثار ایشان و رویکرد سیستمی به حیات معنوی نوشته شده است.
عظمت جهان هستی به هر اندازه و کیفیت هم که خیره کننده باشد به همان اندازه در برابر قدرت الهی مطرح است که یک تصور ناچیز در برابر فعالیتهای بیکران مغز و روح انسانی. آیا چنین نیست که موجی از اندیشه ی آدمی میتواند جهانی را دگرگون کند؟ موجی از اندیشه در مقابل دگرگون شدن جهان، از آن جهت به نظر ناچیز میآید
متنى قابل تامل در باب دیدن نعمت ها
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،کارت عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.سلام و «خسرو پرویز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نیز اینگونه نمی زیستند اما باز گله مندیم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
کمى متفاوت بنگریم...
رسانه های بزرگ ،وابسته به جناح ها یا افراد صاحب قدرت و نفوذ هستند. انتشار مطالب این رسانه ها در راستای حفظ منافع ایشان خواهد بود. پس کمتر باید انتظار داشت اخبار یا مطالب یا حتی تحلیلهایی که منتشر می کنند در جهت کشف حقیقت باشد.
نیچه عقیده داشت :
افسردگی بهاییست که آدمها برای شناخت خود میپردازند. هرچه عمیقتر به زندگی بنگری، به همان مقدار هم عمیقتر رنج میبری !
📝 آروین د. یالوم
📙 وقتی نیچه گریست