۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه علم» ثبت شده است

سیگار و فلسفه

بشر امروز، زیاد سیگار می کشد.


تلویزیون، از ضرر سیگار، مردم را "آگاه" می کند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


پزشکان از سرطان ریه در سیگاری ها می گویند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


مجلس از آسیب اقتصادی سیگار به کشور می گوید.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


واعظان می گویند، سیگار کشیدن در اماکن عمومی، درست نیست.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


مغازه داران، بعضی وقت ها به نوجوان های زیر 18 سال سیگار نمی فروشند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


حتی کار فرهنگی بسیاری هم در زمینه سیگار انجام شده و بر روی پاکت های سیگار هم، عکس "ریه" ای که با سیگار سیاه شده چاپ می کنند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


اصحاب ایدئولوژی با حدت و شدت از خطر استکبار جهانی سخن می گویند.


و می گویند استکبار جهانی می خواهد با همدستی صهیونیسم با ترویج سیگار و اعتیاد در میان جوانان، یک ملت را تباه کنند تا سرمایه های آن ها را به غارت ببرد.


و راست هم می گویند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


علمای دین، فتوا داده اند که آن چه به بدن آسیب برساند، "حرام" است.


و سیگار کشیدن را "حرام" اعلام کرده اند.


اما باز هم بشر سیگار می کشد.


روان شناسان مسأله را بسیار "عمیق تر" تحلیل کرده اند.


فروید احتمالاً بر این باور بوده که میل به مکیدن سیگار، انعکاس عقده دوران کودکی آن در عدم امکان مکیدن سینه مادر بوده.


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می داده.


اما هیچ کس مانند فلاسفه، مسائل را دقیق و رادیکال بررسی نمی کرده اند.


شاید اگر دکارت به میان ما می آمد، می گفت که من در "سیگار" شک دارم!


اما باز هم بشر بی اعتنا به شک دستوری دکارت، به سیگار کشیدنش ادامه می داد.


کانت هم چه بسا می گفت که سیگار کشیدن، کاری "اخلاقی" نیست.


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می داد.


هگل احتمالاً می گفت که این که بشر سیگار می کشد به این خاطر است که سیگار کشیدن ظهور تاریخی روان مطلق است.


و همه سیگاری ها محکوم اراده "روان مطلق" هستند.


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می داد.


مارکس وقتی وضع را می دید احتمالاً می گفت:


بس است سیگار کشیدن!


اکنون دیگر وقت ترک سیگار است!


بس است، نظریه پردازی در مورد سیگار!


وقت اقدام "عمل"ی برای ریشه کن کردن سیگار است!


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می داد.


نیچه شاید می گفت، اصلاً مگر سیگار کشیدن بد است؟!


مخدر یک ضرورت است!


اما حتی کسی به حرف نیچه هم گوش نمی سپرد.


زیرا در این صورت ناگزیر بود به جای سیگار کشیدن، کتاب بخواند!


و اگر این اتفاق افتاده بود، مصرف جهانی سیگار کم شده بود!


هوسرل احتمالاً با دیدن این وضع می گفته ما باید "سیگار" و "سیگار کشیدن" را با روش "پدیدارشناسی" بشناسیم.


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می داد.


هیدگر، شاید می گفت که این که بشر امروز میل به سیگار کشیدن دارد، امری ارادی نیست.


زیرا بشر بنیاد عالم نیست.


به همین دلیل این بشر نیست که می خواهد سیگار بکشد و یا آن را ترک کند.


بلکه بشر تحت امری "احاطه کننده" است.


و حقیقتاً هم تحلیل هیدگر، از همه تحلیل های پیشین عمیق تر است.


اما باز هم بشر به سیگار کشیدنش ادامه می دهد!!


حتی کسانی که سیگار می کشند، به "وابستگی" و "اعتیاد" خود به سیگار،"خودآگاه" هستند.


و از این "وابستگی" و "خماری بعد از نئشگی"، عذاب می کشند.


اما باز هم سیگار می کشند.

برگرفته از وبلاگ نیست انگاری

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • اندیشه پنهان
    • سه شنبه ۲ مرداد ۹۷

    فلسفه و فوتبال

    فلسفه از فوتبال چه می‌تواند بیاموزد؟


    فوتبال عرصۀ بزرگی برای بحث عاقلانه است. از ‌بسیاری ‌جهات، همان چیزی است که فلسفه باید باشد: گفت‌وگوی عاقلانه مبتنی بر احساسات مستحکم، به ‌نحوی ‌که شما بتوانید اذهان افراد را از طریق نیروی استدلال تغییر دهید. متأسفانه، این امر در فلسفه به‌ندرت رخ می‌دهد، اما در گفت‌وگوها دربارۀ فوتبال این امر قطعاً رخ می‌دهد. من نظر خاصی دربارۀ یک بازیکن یا یک مسابقه اظهار می‌کنم و کسی خواهد گفت «نه، شما کاملاً اشتباه می‌کنید، موضوع این است که ...». من به سخنان او گوش می‌کنم و شاید چند اشکال به سخنان او وارد کنم، اما اغلب من دیدگاه خود را تغییر می‌دهم. بنابراین، عنصری حقیقتاً فلسفی دربارۀ فوتبال وجود دارد. فوتبال عرصه‌ای است که مردم در آن در رابطه با دیدگاه‌های خود احساس راحتی و آرامش می‌کنند و در گفت‌وگو نیز احساس راحتی و آرامش به آدم دست می‌دهد.


    از کانال تلگرامی seen

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • اندیشه پنهان
    • چهارشنبه ۳۰ خرداد ۹۷

    معرفت شناسی علم

    بداهت معنای علم 

    همه ما وقتی صحبت از «علم» و «دانایی» می‌شود، منظور از آن را می‌فهمیم و تفاوت آن را با «جهل» و «نادانی» تشخیص می‌دهیم. همه ما «عالم بودن» را برای خود کمال و «جاهل بودن» را نقص می‌دانیم. پس علم و جهل واقعیاتی هستند که هم خود آنها و هم ارزش هرکدام را می‌توانیم تشخیص دهیم. 

    امّا در پاسخ به این سؤال که «حقیقت علم چیست؟ » معلوم نیست به راحتی قادر به جواب دادن باشیم؛

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • اندیشه پنهان
    • پنجشنبه ۲۴ خرداد ۹۷
    برای بازگشت به هویت اصلی خویش و همان بازگشت به خویشتن در دنیای غرق در تکنولوژی آثار نویسندگان بررسی و مرور می شود.این وبلاگ سعی دارد اندیشه ها و تفکرات را بازبینی و مورد بررسی قرار دهد و انتخاب ما چه در جهت انتخاب تفکر ؛دین یا عقیده را آگاهانه و به دور از تعصب و التقاط صورت پذیرد.
    ما را در شبکه های اجتماعی زیر نیز دنبال کنید
    آدرس اینستاگرام
    www.Instagram. com/andishehpenhan